شهر درگز ، شهري با سابقه درخشان تاريخي ، شهري كه قبلاً به نام ابيورد معروف بوده و در تاريخ فكر و تمدن اسلامي به تعدادي از انديشمندان و بزرگان برخورد مي كنيم كه عنوان ابيوردي را با خود داشته اند . شهري كه خاوران نام داشته و از مناطق باستاني پارتهاي قديم در خراسان بوده ،در 3 كيلومتري همين شهر آثار و بقايايي موجود است كه به پنج هزار سال قبل از ميلاد مي رسد ، يعني سابقه شهرنشيني و مدني درشهر درگز به حدو د هفت هزار سال پيش مي رسد ، يعني درگز وارث يك تمدن هفت هزار ساله مي باشد . »
جغرافياي تاريخي و پيشينه شهرستان درگز
شهر و ناحيه درگز از دوران پيش از اسلام تاكنون داراگرد ، نسيايا ، آپاوارتاكن ، باورد ، ابيورد ، اتك ،نسايا ، نسا ، درون ، خاوران و دريجز ناميده مي شده است . ناحيه درگز در گذشته يكي از نقاط مهم باستاني پارت و خراسان بود كه به موجب قرارداد ننگين آخال 1261 هـ . ش / 1882 م ، كنارة آباد و تاريخي آن ، از تجن تا نزديكي عشق آباد ، از ايران جدا شده و جزء تركمنستان گرديد . درباره نامگذاري اين شهرستان ، تا كنون داوري هاي گوناگوني داده شده است . شماري گفته اند چون در اين ناحيه بيشه و درخت گز زيادي وجود داشته ، به « دره گز » سرشناس شده است ، كه اين نامگذاري درست نيست . داوري درست تر ، از سده 3 پ . م ، يعني زمان اشكانيان است . پس از آن كه اشكانيان عليه سلوكيان برخاستند ، اشك اول ( ارشاك ) در ضمن نبرد كشته شد ، ولي برادرش تيرداد به پيروزي رسيد و شهري به نام داراگرد ، در پارتياي اصلي بنياد گذارد . آپاوارتاكن ، كه بعضي آن را پارتياي اصلي و شماري پارتياي ويژه نوشته اند، به ناحيه شمال پارت گفته مي شود. پيرنيا بر پايه نوشته هاي تاريخ و جغرافي نگاران پيشين ، پارت اصلي را كوهستان و دشت كردان در خراسان و اتك و به بيان ديگر بين بيابان مشهد و كوير خوارزم دانسته است .
بنابراين نواحي درگز ، بجنورد ، اسفراين ، قوچان ، شيروان و كلات در قلمرو پارت اصلي قرار داشته است . ايزيدورخاراكسي كه در سده 3 پ . م مي زيست ، محل شهر دارا را در شمال پارت تعيين كرده و به آن « آپاوارتانن » گفته اند . ژوستن ( سده 2 پ . م ) محل اين شهر را در دامنه كوه زاپاتنن و پلين ، دانشمند رومي ( سده 1 پ . م ) در دامنه كوه آپاوارتن دانسته اند . ژوستن ،آپاروارتن ، كوه ابيورد كه در گذشته باورت / بااورت و سپس باورد مي گفتند ، دانسته است . دايرة المعارف اسلامي ، ابيورد را سرزمين نياكان اشكاني و محل شهر دارا را در آن جا تعيين كرده است . بنابراين بايستي شهر « دارا » در دامنه كوههاي درگز قرار داشته باشد .از آن جا كه به گفته پلوتارك و تائيدهارولد لمب ، نويسنده كتاب قدم به قدم با اسكندر ، دارا ، آخرين پادشاه هخامنشي در اين ناحيه كشته شده است ، اشكانيان نام پايتخت نخستين خود را « داراگرد » نهاده اند . « گرد » در روزگار كهن ، به معناي شهر بوده ، واژگان سياوش گرد ، پيروزگرد ، بروگرد ( بروجرد ) ، بيژن گرد ، خسروگرد و… بيانگر نام سازنده و شهر است و داراگرد يعني شهر دارا نيز روي همين معنا پديد آمده است . در روزگار ساسانيان تغييرات زيادي در حد و حدود شهرهاي اين منطقه صورت مي گيرد و ابيورد كه شامل منطقه وسيعي بوده و تا دامنه كوههاي درگز گسترده بوده است ، مركزيت پيدا مي كند .
حاكم ابيورد را « بهمنه » مي ناميدند كه به صلح تسليم مسلمانان شد . پس از تسلط اعراب اين سرزمين يكي از پايگاههاي مهم مسلمانان قرار گرفت . بعضي از محققان اين چنين اظهار نظر كرده اند كه در قلعه داراگرد كه در زمان ساسانيان مركز روحانيون زرتشتي و داراي ضرابخانه بوده است ، در اواخر قرن اول هجري قمري سكه ضرب شده است . حدود منطقه ابيورد در اين زمان از سرخس تا نسا گسترده بوده است . اين سرزمين كه در انتهاي دشت قراقوم بر سر راه قبايل مختلف مهاجم دشتهاي داخلي آسيا در ابتداي اولين خطه جلگه هاي حاصلخيز خراسان قرار گرفته است ، بنابر موقعيت طبيعي و نظامي از دير باز محل كشمكشها و زد و خوردهاي اقوام مختلف بوده است . با سقوط سامانيان دفاع ولايات شمالي ايران در برابر حملات چادر نشين ها به سستي گرائيد و هجوم صحرا نشينان آسياي مركزي به خراسان فزوني گرفت . به روزگار سلطان محمود غزنوي تركمانان ( غزان ) به منطقه نسا و ابيورد و درگز هجوم آوردند و در اين شهرها سكني گزيدند و تركي شدن اين نواحي آغاز گرديد . محققان محلي دوران سلجوقيان و اوايل خوارزمشاهيان را دوره شكوفايي خاوران ( ابيورد را از قرن 4 به بعد خاوران مي گفتند ) ناميده اند ، شيخ محمد شهرستاني ، انوري ابيوردي ، اسعد مهنه يي و … از اين سرزمين برخاستند . به همت اينان خاوران يكي از مراكز علمي شد . به روزگار چنگيز ، پسرش « تولي » ابيورد را تصرف كرد و به نهب و تاراج اهالي پرداخت و آن شهر زيبا را كه در آن عالمي از عمارات موج مي زد با خاك يكسان نمود و اكثر مردم را از دم تيغ گذراند . البته ابيورد در نهضتهاي شيعه كه در اواخر دوران بني اميه در سراسر خراسان صورت گرفته بود سهمي بزرگ داشته است و نيز در قيامهاي عليه حكام عباسي در قرن سوم هجري شركت جستند . در زمان خلافت هارون 185 ق . شخصي به نام ابوالخسيب بر ضد عباسيان و عامل آنان در خراسان قيام كرد و بر ابيورد تسلط پيدا كرد . اين شهر با اين همه عظمت و زرگي پس از هجوم مغولان و بعد از او تيمور ورونق خود را از دست داد و از اواخر قرن هشتم كه شهرها و آباديهاي اين منطقه مورد تجاوز و اشغال ازبكان قرار گرفت دوران قدرت آن شروع گرديد . در اوايل عصر افشاري ساختن مسجد بزرگي در مولود آباد ( زادگاه نادر ) و برخي ساختمانها در شهر نشاني از گسترش و رونق درگز مي باشد ، ولي ويراني هايي كه ناشي از تهاجمات اقوام همسايه بود ، همراه با عدم توجه حكومت مركزي وخصوصاً جدايي قسمت آباد و تاريخي آن ( با 9 هزار خانوار جمعيت و 24 شهرك و روستا ) كه نام ابيورد را نيز با خود دارد ، توانائي هاي اين شهر را به فراموشي سپرد . اكنون اندك آثار به جا مانده در شهر درگز مربوط به حاشيه باز يكي از دامنه كوههاي هزار مسجد ( درگز فعلي ) مي باشد . در حاليكه آثار تاريخي بي نظيري از دورهاشكانيان و دوران اسلامي در آن سوي مرزها قرارگرفته است .
********به وبلاگ من خوش آمدید*********
خدایا مرا ببخش / مرا فهمی ده تا فرامین وحکمت هایت را درک کنم/ و مرا فرصتی دیگر برای بهتر بودن ده تا دستهاو زبان تو شوم .
آمین یا رب العالمین